سورنا در عروسی
عروسی پسر خاله ام 27 مرداد 92 سورنا همش تو باغ اینور و اونور می رفت، یه بار دیدم رفته تو آب کفش و شلوارش خیس بود، همین که رفتم سراغش از ترس اینکه بهش چیزی بگم، گفت بابایی بیا با هم بریم ماهیگیری، من با فرشید رفتیم تو آب ماهی بگیریم، چوب نداشتیم، بیا! بیا! ...
سورنا عکاس می شود!
سورنا و "ببو"
تلفظ کلمات توسط سورنا
یا علی (موقع بالا رفتن از پله ها) - شیش (همون عدد شش) - النا (زن دایی) - نی نای نای (آهنگ گوشی) - ابرو ...
سورنا و پسرخاله و پسر دایی
به ترتیب از راست: سورنا - بردیا(پسرخاله) - پارسینا(پسردایی) ...
سورنا و فرشید
اینم عکس فرشید (پسر پسرعموی سورنا) که یک ماه از سورنا بزرگتر هست! ...
اولین کچلی سورنا
بالاخره بعد از چند بار اصلاح کردن تصمیم گرفتیم تا هوا گرمه موهاش رو کچل کنیم! تو خیابون بهش میگفتن "ای کی یو سان" ولی فکر کنم شبیه "آنخ ماهون" شده!!! ...