چای نبات
این هفته سورنا مریض شده بود، یک روز عصر که کلا هر چی می خورد، استفراغ می کرد البته شب ساعت 12 بود که خوب شد ولی روزای بعدی هم حالش چندان خوب نبود، به جای مهد کودک گذاشتیمش پیش مامان بزرگش تا اینکه بهتر شد مجدد یه روز گذاشتیش مهد کودک، عصر که رفتم بیارمش ، خانم مربی اش می گفت اومده میگه خاله، "چای نبات" میخوام، دلم درد میکنه! حالا هم که خدا روشکر خوب شده، واقعا خیلی سخت هست وقتی بچه کوچک مریض میشه، نه چیزی می خوره و نه میتونه بگه که چش هست! یه شانس دیگه ای که ما داریم اینه که اگه هر وقت خدای نکرده مریض بشه میتونیم بگذاریمش خونه مامان بزرگش یا پیش یکی دیگه از فامیلا، ولی بعضی از همکارام میگفتن ما اگه بچه مون مریض هم بشه ...