سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
سیناسینا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات سورنا

من برگشتم!

سلام بالاخره بعد از یک ماه اینترنتم وصل شد، البته ADSL نتونستم بگیرم و مجبور شدم وایمکس ایرانسل بگیرم فقط خدا کنه قطعی نداشته باشه. تو این مدت هم درگیر اسباب کشی بودیم هم اینترنت نداشتم واسه همین نتونستم به وبلاگ سر بزنم و مطلب بگذارم، سورنا بزرگتر شده و کلی کلمه جدید میگه : "عکس - عمو - نادنین (نازنین) - آجی (آبجی) - مامد(حامد) - علی - امیرعلی - اسب - گاو - ابرو - مو - پا - دس(دست  - بینی - آله (خاله) - آگا (آقا) - توتو - ماس(ماست) - اینا - گل و . . . " کلی هم کارای جالب انجام میده، هر کار کنی ازت تقلید میکنه: میخواد آب رو با بطری بخوره، قاشق کوچک غذاخوری قبول نمیکنه، خودش میخواد خورش بریزه رو غذا و . . .  ...
17 مهر 1391

واژه نامه سورنا - شماره 3

توی چند روز گذشته چند تا کلمه دیگه هم یاد گرفته، البته خیلی کلمات رو که بهش میگیم دوست داره بگه ولی نمیتونه: " امیر - نانی - تو تو - دایی - باب اپنجی(باب اسفنجی) - سه (اینو قبلا هم میگفت یادم رفت بنویسم) - هش(هشت) " ******** الان 17 ماه و 28 روزش هست*********
7 شهريور 1391

بدغذایی درکودکان

به بچه های بد غذا چگونه غذا بدهیم؟  البته این حق طبیعی کودک است و اجبار کودک به خوردن غذایی که دوست ندارد، درست نیست و باید با بردباری رفتار کنید… اما بدغذایی بعضی بچه‌ها از جنس بهانه‌گیری است؛ یعنی پایا‌ن‌ناپذیر است و فهرست غذاهایی که نمی‌خورد به تدریج زیاد می‌شود؛ تا جایی که مثلا فقط نان و مربا می‌خورد.  ........ به بچه های بد غذا چگونه غذا بدهیم؟  البته این حق طبیعی کودک است و اجبار کودک به خوردن غذایی که دوست ندارد، درست نیست و باید با بردباری رفتار کنید… اما بدغذایی بعضی بچه‌ها از جنس بهانه‌گیری است؛ یعنی پایا‌ن‌ناپذیر است و فهرست غذاه...
5 شهريور 1391

"آریا" گفتن های سورنا

صبح که از خواب بیدار شده بود همش میگفت: "آریا"، آریا و حتی داد هم میزد، فکرکنم دنبال آریا میگشت! یه مدت آریا اینجا خونه مون بودن و شده بود هم بازی سورنا، البته آریا دست به هر چی که میزد سورنا از حسادتش داد میزد و میرفت که ازش بگیره، حتی جرات نمیکرد چیزی جلوی سورنا بخوره، فوری سورنا میخواست ازش بگیره، البته بعضی وقتها هم سورنا میرفت آریا رو بغل میکرد و صداش میزد. آریا هم بعضی وقتها با سورنا خوب بود و بعضی وقتها که حرصش میگرفت اذیت سورنا میکرد، خلاصه حالا که رفتن سورنا حتی تو اتاقها هم میگرده و صداش میزنه البته قرار هست بزودی اسباب کشی کنن بیان شیراز (کرج - شهرک اندیشه زندگی میکنن). جالب این هست زنگ که زده بودم به مامان آریا میگفت، عصری آر...
27 مرداد 1391

حرف زدن های سورنا

چند روزی هست که سورنا سه تا کلمه جدید یاد گرفته: عمه - آریا(پسر عمه سورنا) - امین(عمو سورنا) کلماتی که تا حالا بلد هست: ماما - مامانی - بابا - سلام(دالام تلفظ میکنه!) - الو - باب (البته میخواد بگه باب اسفنجی) - آب (هر خوراکی که بخواد میگه آب!) - یک - دو - افتاد - داگ(داغ) - نی نی - ببو (به هر چی حیوون که حرکت میکنه میگه) ******** الان 17 ماه و 11 روزش هست*********
20 مرداد 1391