سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره
سیناسینا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات سورنا

مهد کودک جدید

سورنا، یک ساله که شد مجبور شدیم بگذاریمش مهد کودک،  سال اول البته فقط سه ماه. هم مهد کودک نزدیک خونه مون بود و هم با مربیش خوب کنار میومد، سال بعد هم گذاشتیمش ولی چون پرسنل عوض شده بودن مربیش هم تغییر کرده بود، به همین خاطر خیلی وقتها با گریه می رفت اونجا و خودمون هم راضی نبودیم واسه همین امسال مهد کودکش رو عوض کردیم، که خدا رو شکر هم از محیط مهد کودک خوشش اومده و هم مربیش (خاله رویا) رو دوست داره. این هم عکس روز اول مهد کودکش، البته چون خودش میگفت از مهد کودک خوشش نمیاد، گفتیم امسال میبریمت "کودکستان" و قبول کرده قعلا! ...
5 مهر 1392

تنگ براق - 17 شهریور 1392

تنگ براق حدود 60-70 کیلومتری اقلید به سمت یاسوج بعد از "سده" قرار دارد. یک جای باصفا و خنک و خوش آب و هوا هست، با اینکه ما روز غیر تعطیل رفته بودیم اما حدود 60-70 تا ماشین اونجا بود. ایندفعه حتی قایق پدالی هم آورده بودن که سوار بشی. سورنا هم گفتیم اشکال نداره هر چی میخوای آب بازی کن و اون هم همش تو آب بود و خودشو کاملا با لباس و کفش خیس کرد!   ...
19 شهريور 1392

رمز کامپیوتر و اینترنت

میگفت خاله لپ تاپ رو روشنش کن میخوام اینترنت کار کنم!! (فقط کافیه یه بار جایی کسی چیزی بگه، ضبطش میکنه و یه جایی به کار میگیره) روشنش کردیم و چون اعداد 1 تا 4 رو بلد هست بهش گفتم بابایی 123 رو بزن بعد هم اینتر تا وارد ویندوز بشه (رمز کامپیوتر خاله اش 123 بود)، زد و تموم شد، تا فرداشبش که بچه های خواهرم اومده بودن خونمون، و آریا رفت کامپیوتر رو روشن کرد از قضا رمز کامپیوتر خودم هم 123 بود ولی آریا که بلد نبود، اومدم تو اتاق رمز رو بهش بگم گفت باکمک سورنا رمزش رو زدم، آخه سورنا بهم گفت رمزش چیه!     موندم چی بگم، ما تا 17-18 سالگی کامپیوتر ندیده بودیم، حالا این فسقلی ها از همین حالا میخوان اینترنت کار کنن، عجب دوره و زمون...
2 شهريور 1392

نسکافه!

بعد از سحر بود که دیدم داره سروصدا میکنه، بلند شدم دیدم داره میگه "میخوام"، طبق معمول فکر کردم شیر میخواد، گفتم بابایی چی میخوای؟ شیر برات بیارم، گفت نه تو بخواب. مامانی برا م "نسکافه" بیاره!!!!  مونده بودم از خنده چیکار کنم!  ###################### نوشیدنی هایی که زیاد دوست داره: چای، شیر کاکائو، نسکافه، شربت نسترن(هر روز باید حتما ازینا بخوره، بخصوص شربت نسترن)
7 مرداد 1392

لغات انگلیسی

کلمات انگلیسی که تا حالا یاد گرفته : میوه ها : سیب (Apple) -  پرتقال (Orange) -  موز (Banana) حیوانات : سگ (Dog) - گربه (Cat) - فیل (Elephant) - میمون (Monkey) - ماهی (Fish) اعضای بدن : دست (Hand) - پا (Leg)   متفرقه: کتاب (Book) - ماشین (Car) - فنجان (Cup) - غذا (Food) - خورشید (Sun) - ماه (Month) - ستاره (Star) - شب بخیر (Good Night)  ********************** - بعضی وقتها میاد میگه بابایی، فلان چیز چی میشه؟ مثلا یه بار پرسید پرتقال چی میشه(البته خودش هم بلد بود) بعد که جواب دادم گفت: آفرین، باریکلا! - یه بار که داشت هندونه می خورد گفت که هندونه چی ...
7 مرداد 1392

پایان پوشک کردن

از جمعه هفته قبل، سورنا رو از پوشک گرفتیم، روز اول از صبح تا شب فکر کنم 10 بار تو خودش جیش کرد ولی بالاخره آخر شب موقع خواب خبر داد که جیش دارم (البته به جای اینکه بگه جیش دارم، میگه جیش کردم) که سریع باید ببریمش دستشویی. جمعه شب خوابید، صبح که بیدار شد دیدیم کاملا خودش رو خیس کرده یعنی شب تا صبح تو خودش جیش کرده بود، خلاصه تا ظهر شنبه یک در میون خبر میداد و تو خودش جیش میکرد تا اینکه از عصر شنبه گذشته تا حالا که یک هفته شده کامل خبر میده و هم خودش راحت شده و هم ما. توی این 28-29 ماه دقیقا 763000 تومان پوشک واسش خریدیم، که البته بیشترش رو به قیمت عمده(کارتنی) خریدیم، جالب هست!!!! سال 89- اسفندماه پوشک بسته ای 3500 تومان و حالا 8500 تومان...
5 مرداد 1392

عدد 4 و آموزش زبان

شمارش اعداد رو تقریبا تا 20 یاد گرفته ولی معمولا هشت رو جا میندازه و از اون طرق هم هجده و همچنین اعداد 1 تا 4 رو هم میشناسه(البته انگلیسی اش!) ما خونمون واحد 4 هست و هر بار که از پله ها میایم بالا، یکی یکی اعداد واحدها رو میخونه تا برسیم به خونه خودمون. هر وقت تو تلویزیون یه برنامه ببینه که عدد 4 نشون میده یا تابلوهای تو خیابونا، فوری میگه: بابایی نیگا : 4 رو کنترل تلویزیون تو کتابها، هر جا که برسیم دنبال 4 میگرده! معنی انگلیسی کلمات : سیب - پرتقال - دست - میمون - کتاب و شب بخیر هم بلد هست! البته کماکان کتاب رو ککاب تلفظ میکنه!  یه بار که داشتم بهش میگفتم Orange یعنی پرتقال به شیوه خودش تلفظ میکرد و میگفت نه بابایی اینجوری هست،...
31 ارديبهشت 1392

تلفظ های غلط سورنا!

یه سری کلمات هست که اشتباه تلفظ میکنه: (تونل - تولل) *** ( کمربند - کمر درد) *** ( کتاب - ککاب) *** ( مستقیم - مستکید) فعلا همین ها رو یادم هست!!
14 فروردين 1392

سال نو در مشهد

الان ما مشهد هستیم و سورنا هم برای بار اولش هست که اومده مشهد زیارت امام رضا (ع)                                                                   عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید           اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم . . .                                     &n...
30 اسفند 1391